جستجو در مقالات منتشر شده


۲۹ نتیجه برای شهری

آقای شهریار غمامی، خانم مریم طاهری،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۳ )
چکیده

در این کار پژوهشی فازهای  α،β  سو لفات کلسیم نیمه آبدار از ژیپس (گچ طبیعی معدن الموت) تهیه و شناسایی شدند. برای تشخیص فازهای مختلف نیمه آبدار از ژپس طیف سنجی فرو سرخ استفاده شد. دو فاز آلفا و بتا به روش پراش پودری پرتوایکس تشخیص داده شدند. سرعت سفت شدن فازها به صورت خالص و مخلوط به روش Vicat اندازه‌گیری شد. اثر افزودنی‌های مختلف نظیر کلرید سدیم، سولفات سدیم و سولفات پتاسیم، بر سرعت سفت شدن فازها و مخلوط آنها، مورد بررسی قرار گرفت. از میان شتاب دهنده‌ها، سولفات پتاسیم بیشترین اثر را نشان داد. میزان بهینه غلظت افزودنی شتاب دهنده نیز تعیین شد. این مقدار بهینه برابر ۳ درصد بوده است. مقادیر کمتر و بیشتر از این مقدار اثر معکوس دارند.


آقای محمدرضا حیدریان شهری، آقای محمدحسن کریم‌پور، خانم آزاده ملک‌زاده شفارودی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۸۴ )
چکیده

محدوده اکتشافی مس KC۵ در ۸۰ کیلومتری شمال غرب بردسکن و ۴ کیلومتری شمال شرقی معدن مس دهنه سیاه در خراسان رضوی است. مناطق KC۵ و دهنه سیاه جزء زون زمین­شناسی سبزوار هستند. کانی­سازی مس بیشتر در غالب کانیهای ثانویه مالاکیت و کالکوزیت به صورت پرکننده درز و شکستگیها در مرز سنگهای آتشفشانی و سنگهای سری عریان (کربنات و توف)، که گسلی است مشاهده می­شود. بی­هنجاری مغناطیس­سنجی هوابردی بیضی شکل با شدت بالایی روی مرز بین سنگهای آتشفشانی و سنگهای کربناته معادن مس قدیمی متروکه را تعقیب کرده و تا منطقه اکتشافی KC۵  و معدن مس دهنه سیاه ادامه می­یابد. مطالعات وجود مگنتیت حداکثر تا ۵ درصد در سنگهای آتشفشانی را نشان می­دهد. پذیرفتاریهای مغناطیسی سنگهای آتشفشانی در مناطق KC۵ غربی، KC۵ شرقی و دهنه سیاه نشان می­دهد که این پارامتر در اولی نصف دومی و سومی است. بی­هنجاریهای مغناطیسی واحدهای آتشفشانی در KC۵ شرقی تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته اما دامنه آنها کمتر از بی­هنجاریهای مربوط به همان واحدها در منطقه KC۵ غربی است. دامنه بی­هنجاری واحد آتشفشانی دهنه سیاه از بی­هنجاریهای همان واحد در مناطق KC۵ غربی و شرقی کوچکتر است. پذیرفتاری مغناطیسی کوچکتر نمونه­های سطحی واحدهای آتشفشانی در منطقه KC۵ غربی وبی­هنجاری با دامنه بزرگتر آنها در مقایسه با بی­هنجاریهای واحدهای آتشفشانی مشابه در KC۵ شرقی و دهنه سیاه می­رساند که باید خاستگاه بی­هنجاری مغناطیسی و کانی­سازی اصلی درمنطقه KC۵ غربی عمیق باشد. هم­آهنگی بی­هنجاری مغناطیسی هوابردی با معادن مس قدیمی (از جمله معدن مس دهنه سیاه و منطقه اکتشافی KC۵)، مرز فوقانی بین سنگهای آتشفشانی و ته­نشستهای کربناته و بی­هنجاریهای ژئوشیمیایی نشان دهنده ارتباط کانی­سازی اصلی با بی­هنجاری مغناطیسی است.


آقای حجت اله رنجبر، آقای هادی شهریاری،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده

منطقه مورد مطالعه در کمربند آتشفشانی  تهنشستی دهج  ساردویه در استان کرمان
قرار گرفته که بخش جنوب شرقی کمربند آتشفشانی  تهنشستی ایران مرکزی است. در این
استفاده شده است. روش های ASTER و سنجنده ETM+ تحقیق از دادههای سنجنده
مختلف پردازش تصویر )ترکیب کاذب رنگی، نسبت گیری نواری و آنالیز مؤلفههای اصلی( به
منظور شناسایی زونهای دگرسان وابسته به کانسارهای مس مورد استفاده قرار گرفته است.
برای تعیین قابلیتهای هر ASTER و ETM+ هدف از این کار مقایسه دادههای سنجندههای
یک در شناسایی مناطق دارای اکسید آهن و دگرسانی است. این بررسی نشان داد که دادههای
به خاطر دارا بودن گستره طیف آبی از قابلیت بهتری در تعیین مناطق دارای ETM+ سنجنده
برخوردارند. دادههای سنجنده ASTER کانیهای اکسید آهن نسبت به دادههای سنجنده
به خاطر دارا بودن نوارهای طیفی متعدد در گستره فروسرخ موج کوتاه، قابلیت ASTER
زیادی در شناسایی مناطق رسی داراست.


آقای محمدحسن کریم‌پور، آقای مجید خسروی، آقای محمود پورخسرو، آقای محمدرضا حیدریان شهری، آقای سعید سعادت،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده

منطقه مطالعاتی کجه در ۵۰ کیلومتری شمال غربی فردوس و در زون زمین­ساختی بلوک لوت قرار گرفته است. آهکهای کرتاسه، قدیمی­­ترین سنگهای این منطقه را تشکیل می­دهند. روی آهکهای کرتاسه واحد کنگلومرایی قرار گرفته است که آن را معادل کنگلومرای کرمان می­دانند. گدازه و توفهای داسیت –ریوداسیت­ روی کنگلومرای کرمان تشکیل شده­اند. فعالیت­های آتشفشانی به صورت تراکی آندزیت، آندزیت، بازالت- آندزیت، و توف ریولیتی در مقاطع زمانی مختلف تکرار شده­اند. توده­های آذرین نیمه عمیق الیگو– میوسن با طیف ترکیبی دیوریت، مونزودیوریت، مونزونیت، کوارتز مونزونیت و گرانیت پورفیری در سنگهای آتشفشانی نفوذ کرده­اند. توده­های نفوذی و سنگهای آتشفشانی از نوع آهکی- قلیایی غنی از پتاسیم و گاهی شوشونیتی، و توده­های نفوذی (به استثنای گرانیت پورفیری) از نوع سری مگنتیت و گرانیت­های از نوع A هستند. نمودار عنکبوتی سنگهای آتشفشانی و توده­های نفوذی مشابه یکدیگرند. در مقایسه با گوشته، غنی شدگی عناصر Cs, K, Rb, La , Zr و کاهیدگی عناصر Ba, P, Ti مشاهده می­شود. دو مجموعه از زون­های دگرسان در منطقه رخنمون، به صورت (۱) مجموعه زون­های سیلیسی (سیلیس- سریسیت-پروپیلیتیک، سیلیس - پروپلیتیک و سیلیس - سریسیت) که به توده گرانیت پورفیری مرتبط­اند، و (۲) مجموعه دگرسان پروپیلیتیک، سریستیک و آرژیلیک که به توده­های نفوذی مونزونیت، کوارتز مونزونیت، و دیوریت ارتباط دارند. کانی­سازی مرتبط به گرانیت پورفیری دارای نابهنجاری Mo, Pb, Zn, Ag است، و در کانی سازی مرتبط به کوارتز مونزونیت، مونزونیت، شواهدی از مس پورفیری و عناصر نابهنجار Cu, Pb, Au, Zn, Ag مشاهده شده­اند.


خانم لیلا یوسفی سورانی، آقای محمدرضا حیدریان شهری، آقای محمدحسن کریم‌پور،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده

منطقه مورد بررسی در ۹۲ کیلومتری جنوب خاوری تربت حیدریه و ۱۲ کیلومتری شمال آبادی شهرک در کمربند آتشفشانی ژرف خاستگاه خواف- درونه واقع شده است. کانی­سازی در زون­های گسلی که سنگ­های ژرف خاستگاه حدواسط را قطع کرده­اند، تشکیل شده است. دگرسانی پروپلیتیک گسترده است و مهمترین نوع خود را در منطقه تشکیل می­دهد. مگنتیت و اسپیکولاریت  با تغییرات در میزان فراوانی، بخش مهم زونهای کانی­سازی را تشکیل می­دهند. کانیهای اولیه دیگر عبارتند از: کوارتز، کلسیت، پیریت، کالکوپیریت، و کلریت. تجزیه چند نمونه از زون­های کانی­سازی میزان فراوانی مس تا  ppm ۲۰۰۰  و طلا تا ppb ۴۴ تعیین شد. بررسیهای میکرو دماسنجی شاره­های درگیر موجود در کوارتز، دمای بین ۱۶۰ تا بیش از ۴۳۰ درجه سانتیگراد و شوری بین ۱۹ تا ۳۱ درصد بر حسب نمک­ طعام تعیین شدند. رگه­های کوارتز- کالکوپیریت دمایی در گستره ۱۶۷-۲۰۳ درجه سانتیگراد و شوری نسبتا بالای آبگون را نشان داد. نزدیکترین سیستم ترکیبی برای شاره­های درگیر سیستم سه تایی CaCl۲NaClH۲O تعیین شد. با توجه به فراوانی مگنتیت و پذیرفتاری مغناطیسی بالا در کانی­سازی، و مغناطیس­سنجی زمینی انجام شده که منجر به شناسایی مناطق کانی­سازی پوشیده شده است.


زهرا اعلمی نیا، محمدحسن کریم‌پور، محمدرضا حیدریان شهری، سید مسعود همام،
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده

منطقه­ی پی جویی طلا- آنتیموان حسن­آباد در شمال استان خراسان رضوی و ۴۵ کیلومتری جنوب نیشابور واقع شده است. سنگ­های آتشفشانی (ریولیت، ریوداسیت، تراکی­آندزیت و آندزیت بازالت) و توده­های نفوذی نیمه عمیق (ائوسن- الیگوسن) شامل بیوتیت دیوریت پورفیری، بیوتیت هورنبلند ­دیوریت­ پورفیری، هورنبلند ­مونزونیت ­پورفیری، بیوتیت ­میکرو­گرانیت، گرانیت، میکرو­گرانودیوریت و گرانو­دیوریت در منطقه شناسایی شدند. زون­های دگرسانی که در سطح و در گمانه­ها شناسایی شدند عبارتند از: ۱) زون آرژیلیک، ۲) زون سرسیت- کوارتز و پیریت، ۳) زون کربنات، ۴) زون پروپیلیتیک و ۵) زون سیلیسی. کانی­زایی در سطح بیشتر به صورت رگه­ای و گاهی رگچه­ای، افشان و برشی دیده می­شوند. هشت گمانه­ی پی­جویی در این گستره حفاری شدند. شبه مقاطع IP/RS، در سه نیمرخ صفر، W۱۵۰ ، W۳۰۰ با استفاده از بررسی­های مغزه­های حفاری تفسیر شده­اند. نیمرخ صفر در بخش جنوب شرقی رگه­ی طلا- آنتیموان بی هنجاری بارپذیری با مقدار بیش از ۲۵ میلی­ثانیه دارد که کوچکتر از نیمرخ W۱۵۰ بوده و در عمق بیشتری قرار دارد. در نیمرخ W۱۵۰ زون بی­هنجاری با گسترش شمال شرقی جنوب غربی به بیش از ۵۰ میلی­ثانیه رسیده و بیشترین مقدار را در مرکز رگه­ی اصلی داشته و با گسل قطع شده است. بی هنجاری بارپذیری به سمت شمال غربی رگه­ی اصلی طلا- آنتیموان ادامه دارد و در نیمرخ W۳۰۰ بصورت سه بی هنجاری ناپیوسته و کوچک دیده می­شوند. بارپذیری بالا در هر سه شبه مقطع و گسترش زون بی هنجاری در آنها، موید حضور مواد رسانای سولفیدی بوده و با نتایج کانی­سازی­های مشاهده شده در گمانه­ها همخوانی دارند. افزایش مقاومت ویژه­ی الکتریکی در نیمرخ W۱۵۰ با توده­ی شبه آتشفشانی کوارتز مونزودیوریت پورفیری وابسته است که در گمانه­ها مشاهده شده و به ­نظر می­رسد سن آن جوانتر از گرانیت­هاست. مشاهده­ی میلونیت در گمانه­ها و گسستگی بی­هنجاری موید گسلی است که پیش از ایجاد کانی­سازی توانسته توده­ی شبه آتشفشانی کوارتز مونزودیوریت پورفیری را میلونیتی کند. بررسی­های تفضیلی زمین­شناسی، دگرسانی و کانی­سازی سطحی و زیر سطحی گمانه­ها برازش خوبی با بی­هنجاری­های IP/RS دارد و آن را تایید می­کند. لذا می­توان پیش­بینی کرد که در  بخش شمال شرقی نیمرخ  W۱۵۰، جائیکه کانی­سازی در سطح دیده نمی­شود ولی در عمق گسترش خوبی دارد، و بهتر است در حد فاصل ایستگاه ۲۰۰ و ۴۴۰ شمالی دو گمانه حفاری شود.


آقای شاهین شهریاری، آقای محمدرضا قربانی، آقای رسول نصیری بزنجانی،
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۰ )
چکیده

محیط­های زمین ساختی ارائه شده توسط پژوهشگران مختلف برای تعیین محیط زمین ساختی کمربند آتشفشانی- پلوتونیکی ارومیه- دختر شامل حاشیه­ی قاره­ای فعال، ریفت و پسا برخوردند. ولی به طور کلی بررسی­های ژئوشیمی و زمین ساختی، وابستگی این مجموعه را به حاشیه­های قاره­ای فعال نشان می­دهند. سنگ­های آندزیت بازالتی، آندزیت، تراکی آندزیت، تراکی داسیت، داسیت­ و ریولیت­های شمال شرق نراق واقع در کمان ماگمایی ارومیه- دختر با سن ائوسن از نظر ژئوشیمی عناصر اصلی و نادر همبستگی­هایی را با جزایر قوسی آتشفشانی نشان می­دهند. این سنگ­ها در مقایسه با سنگ­های جزایر قوسی مانند ماریانا و حاشیه­ی قاره­ای فعال مانند آند در گستره­ی حد واسط بین این دو گروه سنگی قرار می­گیرند. شرایط ویژه­ی زمین­ساختی و ضخامت کم پوسته­ی ایران مرکزی حین فرورانش پوسته­ی اقیانوسی نئوتتیس به زیر آن، منجر به تشکیل سنگ­هایی با همبستگی ژئوشیمیایی جزایر قوسی در منطقه­ی شمال شرق نراق شده است.


خانم ملیحه نخعی، آقای محمدحسن کریم‌پور، آقای سیداحمد مظاهری، آقای محمدرضا حیدریان‌شهری، آقای محمدحسین زرین‌کوب،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

منطقه­ی مورد بررسی در شمال شرقی بلوک لوت و در نقشه­ی زمین­شناسی ۱:۱۰۰۰۰۰ بصیران قرار گرفته است. نفوذ سنگ-های عمیق تا نیمه عمیق ترشیری در سنگ آهک­های پالئوسن باعث تشکیل اسکارن و کانی­سازی آهن در این منطقه شده است. بررسی­های سنگ­نگاری نشان داد که سنگ­های مورد بررسی شامل هورنبلند دیوریت پورفیری، هورنبلند کوارتز دیوریت پورفیری، پیروکسن دیوریت پورفیری، هورنبلند پیروکسن دیوریت پورفیری، هورنبلند دیوریت و بیوتیت دیوریت هستند. این سنگ­ها دارای ماهیت شبه قلیایی و متا آلومین بوده و بر اساس پذیرفتاری مغناطیسی و ویژگی­های ژئوشیمیایی،  وابسته به سری مگنتیت و گرانیتوئیدهای نوع I هستند. غنی شدگی عناصر نادر خاکی سبک (LREE)، فقیر شدگی عناصر نادر خاکی سنگین (HREE) و بی­هنجاری منفی کم Eu از ویژگی­های آنها بوده و بیانگر ماگماتیسم متا آلومین نوع I کمان­های آتشفشانی حاشیه­ی قاره­هاست. تهی شدگی عناصر نادر خاکی سنگین احتمالاً ناشی از وجود گارنت در خاستگاه آن­هاست. نمودارهای جداکننده­ی محیط­های زمین­ساختی نیز جایگاه گرانیتوئیدهای کمان آتشفشانی را برای آن تایید می­کند. نمودارهای مختلف ژئوشیمیایی نشان دهنده­ی همخوانی سنگ­های گرانیتوئیدی بیشه با نفوذی­های وابسته به اسکارن­های آهن است.


خانم سمیه سمیعی، آقای محمدحسن کریم‌پور، آقای مجید قادری، آقای محمدرضا حیدریان شهری،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

منطقه­ی خونیک در شرق ایران و در ۱۰۶ کیلومتری جنوب­ بیرجند واقع شده­ است. پی­جویی اولیه در این منطقه با پردازش داده­های ماهواره­ای آستر  به روش نقشه­برداری زاویه­ی طیفی برای مشخص کردن زون­های احتمالی دگرسانی صورت گرفت، که براساس مشاهدات صحرایی، نتایج رضایت‌بخشی را فراهم کرد. این گستره­ شامل برونزدهایی از آتشفشانی­های پالئوسن- ائوسن بود که واحدهای متعدد نیمه­عمیق با ترکیب حدواسط به حالت تلسکوپی در آن­ها نفوذ کرده­اند. دگرسانی با برخی از این واحد­ها در ارتباط است. دگرسانی­های اصلی شامل پروپیلیتیک، آرژیلیک و سریسیتیک می­شوند. کانی­سازی در سطح به‌صورت افشان و برش گرمابی مشاهده می­شود. حداکثر مقدار پراکندگی عناصر طلا، نقره و آرسنیک در رسوب­های آبراهه‌ای در مناطقی است که در بالادست آن زون­های دگرسانی پروپیلیتیک، آرژیلیک- سیلیسی و برش گرمابی وجود دارند. گستره­ی تغییرات عناصر در نمونه­های ژئوشیمیایی بر مبنای سنگ به‌صورت زیر است: طلا ۲ تا ۴۶۰۰ میلی­گرم در تن، نقره ۴۰ تا ۹۰۸۰ میلی گرم بر تن، آرسنیک ۷ تا ۱۳۴ گرم بر تن، مس ۲۱ تا ۶۰۱ گرم بر تن، ، سرب ۴ تا ۱۴۸۵ گرم بر تن،. بیشترین میزان طلا و نقره در واحدهای هورنبلند مونزودیوریت پورفیری و مونزونیت پورفیری دیده می­شوند.  نوع کانی­سازی که به­صورت پراکنده و همراه با برش گرمابی است، گسترش دگرسانی‌ها و نیز ارتباط آن­ها با سنگ‌شناسی و زمین‌شناسی ساختاری، نشانه­ی حضور یک کانسار نوع طلای اپی ترمال است.


آقای امیر حسین گندمکار‌، خانم دکتر آزاده ملکزاده شفارودی، آقای دکتر محمدرضا حیدریان شهری،
دوره ۲۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

منطقه­ی پی­جویی بوته­گز استان خراسان­رضوی در ۳۴ کیلومتری شمال تربت­جام قرار دارد. زمین­شناسی این منطقه شامل توده­های دیوریتی، گرانودیوریتی و سینوگرانیتی است که در ­سنگ­های دگرگون نفوذ کرده­اند. پذیرفتاری مغناطیسی توده­های منطقه کمتر ازSI  ۵-۱۰×۵  بوده و از نوع سری ایلمنیت (احیایی) هستند. این توده­ها شبه رخشان تا پرآلومینوس بوده و از پتاسیم آهکی قلیایی میانگین تا سری شوشونیتی متغیرند. ۴ نوع دگرسانی در منطقه شناسایی شدند که عبارتند از: پروپلیتیک، سرسیتیک، سیلیسی و کربناتی- کانی­سازی سیلیسی به شکل رگه­ای با راستای شمال­غربی- جنوب­شرقی و شیب N۶۰E است که در مرز بین توده­ی هورنبلند بیوتیت گرانودیوریت با متاکوارتزآرنایت و نیز درون همین واحد دگرگون دیده می­شوند و شامل گالن، اسفالریت، کوارتز، کلسیت و جزئی کالکوپیریت، پیریت است. بی­هنجاری­هایی از سرب ( تا %۹)، روی (تا %۵/۲)، مس (تا ppm۷۰۳۹)، نقره (تا ppm۲۲۶)، آنتیموان (تا ppm۳۳۴) و آرسنیک (تا ppm۵۳۳) در پی جویی­­های ژئوشیمیایی به روش خرده­سنگی مشاهده می­شود که به زون کانی­سازی رگه­ای وابسته است. بررسی­های IP/RS در ۹ نیمرخ به روش دوقطبی- دوقطبی عمود بر راستای کانی­سازی نشان دهنده­ی دو زون بی­هنجار اصلی است. زون بی­هنجار اول به صورت یک بی­هنجار با روند شمال­غربی- جنوب­شرقی در محل کانی­سازی رگه­ای و منطبق با تونل قدیمی و کارهای شدادی است. بررسی­های کانی­سازی و ژئوشیمی، گسترش کانی­سازی سولفیدی را در این بخش نشان می­دهد. زون بی­هنجار دوم به صورت یک گستره­ی نسبتاً کوچک در شمال­شرقی منطقه دیده می­شود. گسترش کانی­سازی به سمت شمال و شمال­شرقی منطقه بوده و به سمت جنوب­شرقی قطع می­شود که به گسل موجود در آن ناحیه وابسته است. ترکیب کانی­شناسی، شکل کانی­سازی، انواع دگرسانی و گسترش آن­ها، بی­هنجاری­های ژئوشیمیایی سرب و روی ± مس و بالا بودن مقدار آنتیموان نسبت به بیسموت همراه با گالن نشان می­دهد که کانی­سازی اپی­ترمال دمای پائین است.


آقای مهدی قلیچ‌خانی، خانم آزاده ملک‌زاده شفارودی، آقای محمدرضا حیدریان شهری،
دوره ۲۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده

منطقه­ی پی­جویی فیروزکوه در ۳۵ کیلومتری شمال شرق تربت جام و در استان خراسان رضوی واقع شده است. زمین­شناسی منطقه شامل سنگ­های دگرگون شده سازند میانکوهی است که توده­های نفوذی با ترکیب مونزوگرانیت تا دیوریت در آن نفوذ کرده­اند. دامنه­ی پذیرفتاری مغناطیسی توده­ها از صفر تا  SI۵-۱۰×۴۳ بوده و به گرانیتوئیدهای احیایی سری ایلمنیت وابسته است. این توده­ها در برخی نقاط تحت تاثیر دگرسانی­های سرسیتیک، سیلیسی و پروپلیتیک قرار گرفته­اند. ژئوشیمی توده­های نفوذی، نشان می­دهد که آن­ توده­ها از متاآلومینوس تا پرآلومینوس متغیرند و در گستره­ی پتاسیم متوسط تا بالا و گاه شوشونیتی قرار می­گیرند. موقعیت زمین­ساختی توده­ها از قبل از برخورد قاره­ها تا بالاآمدگی پس از آن در حال تغییر بوده است. کانی­سازی کنترل گسلی داشته و در مرز توده­های نفوذی با سنگ­های دگرگون­شده و یا داخل واحد دگرگونی تشکیل شده است.کانی­سازی اولیه شامل طلا، آرسنوپیریت، پیریت، کالکوپیریت و پیروتیت و کانی­سازی ثانویه شامل کوولیت، هماتیت و گوتیت است. پی­جویی­های ژئوشیمیایی به روش خرده­سنگی، بیهنجاری­هایی از عناصرطلا (تا ppb۸۹۴۲)، آرسنیک (تا ppm ۷۴۵۰۰)، مس (تا ppm۳۵۷)، روی (تا ppm۹۷) و سرب (تا ppm۴۵) وابسته به کانی­سازی رگه­ای را در نمونه­های سطحی منطقه نشان می­دهد. ژئوشیمی گمانه­ها نشان ­دهنده­ی بیشترین طلا (ppb ۳۰۷۳۲) و بیشترین مس (ppm ۳۲۰۰) در گمانه­ی OBH-۷ و بیشترین میزان آرسنیک (ppm ۹۸۶۷۰) و تنگستن (ppm ۱۳۳) در گمانه­یOBH-۲  است. طلا تقریبا در همه­ی نمونه­ها همبستگی مثبتی با آرسنیک دارد و بیشتر در قالب کانی آرسنوپیریت و کمتر به صورت آزاد و یا در قالب کانی­های پیروتیت و پیریت قرار دارد. با توجه به ماهیت احیایی توده­های نفوذی سری ایلمنیت، مجموعه کانی­سازی احیایی (آرسنوپیریت و پیروتیت) منطقه، نوع و گسترش دگرسان­­ها، شکل و حالت کانی­سازی و مقدار بالای طلا، مس، آرسنیک و تنگستن، این منطقه می­تواند بخشی از یک سیستم طلای وابسته به توده­های نفوذی احیایی باشد که احتیاج به بررسی­های بیشتر دارد.


آقای احسان سلاطی، آقای محمدحسن کریم‌پور، آقای محمدرضا حیدریان شهری،
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

منطقه کیبرکوه در۷۰ کیلومتری جنوب­غربی شهرستان خواف در استان خراسان رضوی قرار گرفته است. منطقه­ی مورد بررسی با وسعت ۶۰ کیلومتر مربع از شرق به روستای زوزن (قاسم­آباد) و از غرب به کیبرکوه محدود می­شود. واحدهای سنگی منطقه عبارتند از: ماسه­سنگ، شیل، سنگ آهک با سن کربونیفر تا پالئوسن، اسلیت، میکاشیست مربوط به پالئوزوئیک و مجموعه توده­های نفوذی با سن کرتاسه تا ترشیاری که به شکل دایک و استوک نفوذ کرده­اند. ترکیب آنها از گرانیت تا دیوریت تغییر می­کند. براساس پذیرفتاری مغناطیسی، توده­های نفوذی به دو سری ایلمنیت (احیایی) و مگنتیت (اکسیدان) جدایش شدند. زون­های دگرسانی پروپلیتیک با گسترش بیشتر، سرسیتیک، آرژیلیک و سیلیسی با گسترش کمتر در جنوب گستره قرار دارند. زون­های اسکارن در چند محل شناسایی شدند. کانی­سازی پیریت، کالکوپیریت، مگنتیت، گالن و باریت در جنوب منطقه مورد شناسایی قرار گرفتند. برداشت­های مغناطیس­سنجی زمینی به منظور دستیابی به اطلاعات عمقی و گسترش توده­های نفوذی وابسته به کانی­سازی انجام شد. ۵۲۶ ایستگاه با فاصله­های ۲۵ و ۵۰ متر در ۱۰ نیمرخ با فاصله­های ۶۰۰ تا ۷۰۰ متر و راستای شمال­شرقی- جنوب­غربی، پیمایش شدند. با اصلاحات و پردازش­ داده­های مغناطیسی، نقشه­های شدت کل میدان مغناطیسی، انتقال به قطب، مشتق قائم اول و فراسو تهیه شدند. با استفاده از این نقشه­ها محل واقعی، گسترش و عمق نسبی منابع ایجاد کننده ناهنجاری­های A، B، C، D، E و F که توده­های نفوذی هستند، شناسایی شدند. ناهنجاری­های مغناطیسی در نقشه­ی RTP وابسته به توده­های نفوذی و زون­های دگرسانی در بخش جنوبی منطقه یک طرح مدور تا نیمه مدور، که ناشی از حضور یا عدم حضور مگنتیت در زون­های دگرسانی و توده­های نفوذی است، دارد. براساس شواهد کانی­سازی، دگرسانی، سنگ­های نفوذی، و بیهنجاری مغناطیسی بخش جنوبی گستره پتانسیل برای یک سیستم مس پورفیری را دارد. با توجه به حضور چند زون اسکارنی آهن و بالا بودن دامنه­ی بیهنجاری مغناطیسی D، بخش مرکزی منطقه پتانسیل برای کانی­سازی اسکارنی مگنتیت دارد.


خانم مریم جاویدی‌مقدم، آقای محمدحسن کریم‌پور، خانم آزاده ملک‌زاده شفارودی، آقای محمدرضا حیدریان شهری،
دوره ۲۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

منطقه­ی شکسته­سبز در شرق ایران و در ۹۶ کیلومتری شمال­غرب­ بیرجند واقع شده­ است. پی­جویی اولیه در این منطقه به یاری پردازش داده­های ماهواره­ای آستر به روش نقشه­بردار زاویه­ی طیفی، دگرسانی­های پروپلیتیک، آرژیلیک و سرسیتیک را نشان داد که با مشاهدات صحرایی تایید شدند. این گستره شامل برونزدهایی از آتشفشان­های پالئوسن- ائوسن بوده که واحدهای نیمه­عمیق با ترکیب حدواسط در آنها نفوذ کرده­اند. دگرسانی­های اصلی عبارتند از پروپلیتیک، آرژیلیک و سیلیسی- کربناته. کانی­سازی به شکل­های رگه­ای (مرکز و غرب منطقه)، رگچه­ای و پراکنده (شرق و غرب منطقه) دیده می­شود. رگه­ها دارای راستای شمال­غربی- جنوب­شرقی تا شمال­شرقی- جنوب­غربی و شیب ۸۵ تا ۹۰ درجه دیده می شوند. به دلیل تاثیر زیاد فرآیندهای هوازدگی بر کانی­سازی اولیه، کانی سازی ثانویه سولفیدی و اکسیدی گسترش گسترده ای داشته و مالاکیت، آزوریت، کالکوزیت، کوولیت، هماتیت و گوتیت تشکیل شده­اند. بقایایی از کانی­های اولیه پیریت، کالکوپیریت و مگنتیت نیز دیده می­شوند. کانی­های باطله عبارتند از کلسیت، کوارتز و باریت. حداکثر مقدار پراکندگی مس و روی در رسوب­های آبراهه‌ای در مناطقی است که در بالادست آن کانی­سازی رگه­ای و منطقه­های دگرسانی پروپلیتیک، آرژیلیک- سرسیتیک و سیلیسی وجود دارند. گستره­ی تغییرات عناصر در نمونه­های ژئوشیمیایی بر مبنای سنگ در رگه­ها به‌صورت زیر است: مس ۴/۲-۶/۰ درصد، مولیبدن ۲۲۹۰-۷۷ گرم در تن، روی ۲۹۹۰-۲۳ گرم در تن، سرب ۷۵۴ -۲۴ گرم در تن، و نقره ۸ -۴/۱ گرم در تن. بیشترین میزان عناصر در نمونه­های ژئوشیمیایی بر مبنای سنگ در محل کانی­سازی رگچه­ای و پراکنده در واحدهای آندزیتی برای مس،۴۵۰ گرم در تن، روی ۱۶۲ گرم در تن، سرب ۳۰۹ گرم در تن، مولیبدن ۷۷ گرم در تن است. با توجه به نوع دگرسانی‌ها، بی­هنجاری عناصر مس، روی، نقره و مولیبدن و ارتباط کانی­سازی با سیستم شکستگی­ها می­توان کانسار شکسته­سبز را در رده­ی کانسارهای ورا گرمای نوع رگه­ای قرار داد.


آقای شهریار محمودی، خانم شایسته آزادبخت،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

مجموعه­ی دگرگونی بلندپرچین در شمال غرب شهرستان زنجان قرار دارد و از لحاظ ساختاری در مرز منطقه­ی ایران مرکزی و سنندج سیرجان واقع شده است. سنگ‌های منطقه­ی مورد بررسی شامل مجموعه‏ای شیست‌های متنوع، مرمر‌های ناخالص و متاسنداستون است که توده‌های گرانیتی و گرانودیوریتی در بخش مرکزی و شمالی آن تزریق شده است. بخش مرکزی مجموعه بلندپرچین با گسل‌های رورانده با روند شمال غربی–جنوب شرقی بریده شده است. بررسی­های سنگ نگاری و تجزیه‌های شیمیائی از سنگ کل، تجزیه‌های شیمیائی نقطه‌ای و عکس‌های پرتو ایکس از نمونه‌های جمع آوری شده از منطقه­ی مورد بررسی، نشان می‌دهد در گارنت‌ میکاشیست‌ها، دو گروه گارنت وجود دارد که در شرایط سنی و ترمودینامیکی متفاوت متبلور شده‌اند. هر دو گروه گارنت‌ها دارای ساختار منطقه­ای متفاوت و یک گروه دارای بافت‌های غیر تعادلی از نوع آتول شکل بوده که تاریخچه­ی رخداد‌های دگرگونی منطقه را در خود ذخیره کرده‌اند. به نظر می‌رسد در آخرین فاز دگرگونی, مجموعه­ی ماه نشان به دمای ۴۸۶ تا ۵۲۱ درجه­ی سانتی گراد و فشار ۲/۳ تا ۸/۳ کیلوبار رسیده است. شواهد موجود نشان می‌دهد فاز‌ دگرگونی قبلی در فشار و دمای بالاتری رخ داده و سپس طی یک مرحله سرد شدگی سریع مجموعه دگرگونی به اعماق کمتر پوسته صعود کرده است.


اقای احسان سلاطی، اقای محمدحسن کریم‌پور، خانم آزاده ملک‌زاده شفارودی، اقای محمدرضا حیدریان شهری،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

منطقه­ی کیبرکوه در۷۰ کیلومتری جنوب­غربی شهرستان خواف در استان خراسان رضوی و شمال­شرقی بلوک لوت قرار دارد. واحدهای سنگی منطقه شامل اسلیت، فیلیت، شیست و سنگ آهک دوبار تبلور یافته وابسته به پالئوزوئیک­اند که تحت نفوذ توده­های گرانیت تا دیوریت به شکل دایک و استوک به سن کرتاسه تا ترشیاری قرار گرفته­اند. براساس پذیرفتاری مغناطیسی توده­های نفوذی اکسید و احیا کننده هستند که بیشتر توده­های اکسید شده دارای خاصیت دگرسانی و کانی­سازی هستند. توده­های اکسید کننده بخش شرقی کیبرکوه به سن ائوسن میانی وابسته به محیط­های فرورانش حاشیه­ی قاره بوده و اغلب دارای پتاسیم بالا تا شوشونیتی و شبه­رخشان هستند. منطقه­های دگرسان پروپلیتیک با وسعت بیشتر، سرسیتیک، آرژیلیک و سیلیسی با گسترش کمتر در جنوب گستره مشاهده می­شوند. کانی­سازی­ها در مرز توده­های نفوذی و یا در درز و شکستگی­های توده­ها به صورت رگه و رگچه در جنوب منطقه دیده می­شوند. رگه و رگچه­ها در راستای شمال­غربی- جنوب­شرقی با شیب ۷۰ تا ۸۰ درجه و با ضخامت تا نیم متر گسترش یافته­اند. آن­ها را می­توان به دو دسته تقسیم نمود: ۱- رگه­ها و رگچه­های همراه با گالن، اسفالریت و باریت به عنوان کانی­های اولیه که نسل اول کانی­سازی را تشکیل داده­اند ۲- رگه و رگچه­های همراه با پیریت، کالکوپیریت و کوارتز به عنوان کانی اولیه و کوولیت، بورنیت، کالکوسیت، مالاکیت، آزوریت و اکسیدهای آهن (مگنتیت، هماتیت و لیمونیت) به­عنوان کانی­های ثانوی که از نسل دوم کانی­سازی هستند. کانی­­های پاراژنز و روابط کانی­ها نشان از یک فعالیت گرمابی و نهشت کانی­های یاد شده در حداقل دو مرحله در بخش بالایی توده­های نفوذی سری اکسید کننده منطقه دارند. پی­جویی­های ژئوشیمیایی رسوب­های رودخانه­ای بی­هنجاری عناصر مس (ppm ۶۸)، سرب (ppm ۱۶۹۱)، روی (ppm ۳۲۰)، باریم (ppm ۵۰۰۳)، و سنگ، بی­هنجاری عناصر مس (۳%)، طلا (ppb ۲۶۵۷)، نقره (ppm ۱۶۰)، سرب (۴%)، روی (ppm ۲۱۵۹)، باریم (ppm ۱۴۶۶) بیسموت (ppm ۱۷۶۷) و مولیبدن (ppm ۶۶) در جنوب منطقه میزان نسبتاً بالایی را نشان می­دهد.


آقای امیر مهدوی، اقای محمدحسن کریم‌پور، آقای محمدرضا حیدریان شهری، خانم آزاده ملک‌زاده شفارودی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

کانسار مس گزو در مرز دو بلوک طبس و لوت و در ۶۵ کیلومتری جنوب شرقی شهرستان طبس و ۱۵ کیلومتری جنوب‌غربی دیهوک قرار دارد. سنگ‌شناسی غالب در منطقه را واحدهای دولومیت شتری و شیل و ماسه‌سنگ شمشک تشکیل می‌دهند. توده‌های نفوذی، غالباً با ترکیب حدواسط از گستردگی و تنوع بالایی در منطقه برخوردارند و ترکیب آن­ها شامل دیوریت، مونزونیت، کوارتز مونزونیت تا گرانیت است. این توده‌ها از نظر کانی‌شناسی دارای کانی‌های کوارتز، پلاژیوکلاز، پتاسیم فلدسپات، هورنبلند و کمی بیوتیت و پیروکسن هستند. کانی‌های فرعی عبارتند از آپاتیت و زیرکن. دگرسانی‌های اصلی موجود در این منطقه عبارتند از: کوارتز- سرسیت- پیریت، سیلیسی- کربنات، پروپیلیتیک و اسکارنی شدن. کانی‌های اصلی ثانویه عبارتند از: سرسیت، کوارتز، کربنات، کلریت، اپیدوت و مجموعه کانی‌های آهک سیلیکاتی مانند گارنت، ولاستونیت، ایدوکراز و .... در مساحتی بالغ بر ۷۰ کیلومتر مربع، منطقه‌های کانی‌ساز و دگرسان حداقل در چهار نقطهGA.II-GA.I -GA.III و GA.IV قابل مشاهده­اند. کانی­سازی بیشتر به­شکل­ افشان، داربستی و به میزان کمتر برش گرمابی دیده می­شود. کانی‌های اولیه شامل پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت، باریت و کانی‌های ثانویه شامل کالکوزیت، کوولیت، کوپریت، مالاکیت، کریزوکلا، آتاکامیت و فیروزه است. با توجه به­حضور انواع توده‌های نفوذی حدواسط تا اسیدی، نوع و گسترش دگرسانی، نوع و شکل کانی‌سازی و نیز داده‌های ژئوشیمی، این کانسار به­عنوان نخستین کانه‌زایی مس پورفیری و اسکارن وابسته به آن در بلوک طبس شناخته می‌شود.


آقای صادق سلطانی، آقای محمد حسن کریم پور، آقای مسعود همام، آقای محمد رضا حیدریان شهری،
دوره ۲۴، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده

کانسار چاه سرب در ۶۶ کیلومتری شمال طبس و ۱۶ کیلومتری شمال غربی روستای شیرگشت جای گرفته است. کانی شناسی ماده معدنی ساده بوده و گالن کانی اصلی ماده معدنی را تشکیل می دهد. سروزیت کانی اقتصادی ثانویه پس از گالن است،  کانی­های اصلی دیگر شامل اسفالریت، پیریت، تترائدریتو کالکوپیریت بوده در حالی که  کانی­های فرعی عبارتند از آنگلزیت، مالاکیت، آزوریت، فلوریت، مینیوم، ولفنیت و اکسید­های آهن. دگرسانی­ها شامل دولومیتی شدن، سیلیسی شدن و هماتیتی شدن است. دولومیتی شدن اصلی­ترین دگرسانی مشاهده شده در سنگ میزبان است. کانی­سازی به صورت رگه­ای و دارای روند شرقی_غربی است. بافت اصلی ماده­ی معدنی پرکننده­ی فضای خالی است. در کانسار چاه سرب عیار متوسط سرب ۹/۶% ، روی ۳/۶% و نقره ppm ۱۴ است. با توجه به چینه شناسی کربناتی به سن ژوراسیک میانی، دگرسانی دولومیتی سنگ میزبان، کانسارسازی دیرزاد و لایه­ی کران، بافت پرکننده­ی فضای خالی از ویژگی‌های کانی­شناسی و  شواهد ژئوشیمیایی، مدل کانسارسازی نوع دره می سی سی پی برای کانسار چاه سرب پیشنهاد می‌شود.


خانم شیرین شجاعی‌زاده اقدم، آقای خسرو ابراهیمی نصر آبادی، آقای محمدرضا حیدریان شهری،
دوره ۲۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

ذخیره منگنز استاج در ۴۰ کیلومتری جنوب غربی شهرستان­ سبزوار، در ایران مرکزی واقع شده است. با توجه به شواهد صحرایی و بررسی­های میکروسکوپیکی، واحدهای سنگ­شناسی منطقه عبارتند از: پیروکسن هورنبلند تراکی آندزیت، توف­های سبز بلوری با ترکیب آندزیتی، پیروکسن هورنبلند ‌آندزیت، پیروکسن آندزیت- بازالت، چرت و سنگ آهک. این واحدهای زمین­شناسی متعلق به دوره کرتاسه پسین بوده و شاید گواهی بر خاستگاه آتشفشانی – رسوبی کانی­سازی منطقه باشد. تجزیه شیمیایی و کانی­شناختی به روش­های XRF، ICP-OES، XRD و بررسی­های میکروسکوپیکی بر روی کانسنگ­های منگنز استاج انجام شد. نتایج به دست آمده از تحلیل XRD فقط کانی پیرولوسیت را تأیید نمود، اما کانی پسیلوملان و براونیت فقط در بررسی­های میکروسکوپیکی تشخیص داده شدند. نتایج تجزیه شیمیایی کانسنگ­های منگنز مقادیر بالای Si (۰۱/۱۷ – ۵۴/۷۵ %)، Ba (ppm ۳۰۰ – ۱۹۶۵)، Sr ( ppm ۲۰۰ – ۸۴۴ ) ، MnO/Fe۲O۳ (۶۲/۱ – ۶۱/۵۸) و مقادیر پایین Zn (ppm  ۳۴ – ۷۹)، U (ppm ۲۰ – ۷۱)، Co (ppm ۲ – ۱۶)، Ni (ppm ۲ – ۱۰) و Th (ppm ۲ – ۵) را نشان می­دهد. نتایج تحلیل­های ژئوشیمیایی نشانگر ته­نشست محلول­های منگنزدار به همراه سیلیس به علت تغییرات فیزیکوشیمیایی آب دریا بوده و همچنین نشان دهنده خاستگاه گرمابی زیردریایی برای این کانی­سازی هستند. ماده معدنی به صورت عدسی و لایه­ای­شکل در داخل سنگ­های آذر­آواری ( توف­های سبز بلوری با ترکیب آندزیتی و توف قرمز ) به صورت هم­روند با سنگ­های میزبان دیده می­شود. ماده معدنی دارای بافت توده­ای، دندریتی، نواری، بادامکی و شعاعی بوده و از نظر کانی­شناسی بیشتر از پیرولوسیت، براونیت و  پسیلوملان تشکیل شده است. دگرسانی سنگ دیواره در کمر پایین کانسار بیشتر شامل دگرسانی پروپلیتیک و سیلیسی و آرژیلیکی است. کانی­سازی استاج از لحاظ ویژگی­های مختلف از جمله ماهیت آتشفشانی – رسوبی توالی سنگ­های میزبان، شکل هندسی، ساخت و بافت و کانی­شناسی بیشترین شباهت را با کانسارهای منگنز آتشفشانی- رسوبی (بروندمی) نشان می­دهد.    


آقای حسین حاجی‌میرزاجان، خانم دکتر آزاده ملکزاده شفارودی، آقای دکتر سید مسعود همام، آقای دکتر محمدرضا حیدریان ‌شهری،
دوره ۲۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده

کانسار آهن ده­زمان در جنوب غربی بردسکن، استان خراسان رضوی، و در شمال شرقی کمربند زمین­ساختی کاشمر- کرمان قرار دارد. زمین­شناسی منطقه مورد بررسی شامل واحدهای رسوبی- آتشفشانی دگرگون شده شامل اسلیت- فیلیت، سرسیت شیست، سنگ­های کربناته باز تبلور یافته، متاریولیت- متاریوداسیت و توده­های­نفوذی گرانیتی به سن پیشین زیستی نون- کامبرین است. کانه­زایی به شکل­های رگه­ای- رگچه­ای، توده­ای، برشی و افشان در واحد متاریولیت- متاریوداسیت تشکیل شده است. مگنتیت و اسپکیولاریت (با Ti و V پایین) با ریزبلورهایی از آپاتیت همراه با باطله­های کلریت، کلسیت و کوارتز مهمترین کانی­های کانسار هستند. مقادیر جزیی کالکوپیریت نیز وجود دارد. هماتیت و مالاکیت مهمترین کانی­های ثانویه هستند. مهمترین دگرسانی­های منطقه عبارتند از: کلریتی­شدن، کربناتی­شدن، سیلیسی­شدن، پتاسی و تورمالینی­شدن. موقعیت زمین­ساختی، سنگ میزبان، کانی­شناسی، دگرسانی و ساخت و بافت این بخش از کانسار ده­زمان شباهت زیادی با ذخایر آهن نوع کایرونا دارد.    
خانم بهاره بروزی نیت، خانم دکتر آزاده ملکزاده شفارودی، آقای دکتر محمدرضا حیدریان شهری،
دوره ۲۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده

 کانی­سازی مس زاوه در جنوب شرقی تربت حیدریه، در استان خراسان رضوی، و در پهنه فلززایی خواف- کاشمر- بردسکن قرار دارد. زمین­شناسی منطقه شامل سنگ­های رسوبی ژوراسیک و کرتاسه و واحدهای آتشفشانی ­آندزیتی تا ریوداسیتی ائوسن است. کانی­سازی کنترل ساختاری داشته و به شکل رگه-رگچه­­ای با امتداد شرقی- غربی در واحد جوش­سنگ سیلیسی ژوراسیک تشکیل شده­است. کانی­های اولیه شامل کالکوپیریت، پیریت و آرسنوپیریت و کانی­های ثانویه شامل مالاکیت، آزوریت، کالکوزیت، بورنیت، کوولیت، سولفات­های مس، واد (هیدروکسید منگنز)، هماتیت، گوتیت، ژاروسیت، لیمونیت و به مقدار کمتر کریزوکلا هستند. مهمترین کانی باطله همراه با کانی­سازی، کانی کوارتز است. کانی­های اولیه اغلب با بافت رگچه­ای و پراکنده دیده­ می­شوند و کانی­های ثانویه بیشتر دارای بافت رگه­-رگچه­ای و جانشینی ثانویه هستند. دگرسانی غالب همراه با کانی­سازی رگه­ای، سیلیسی شدن است. کانی­سازی دارای بی­هنجاری مس (با بیشینه ۱/۲ درصد)، آرسنیک (بیش از ۱ درصد)، آنتیموان (حدود ۱۰۵ گرم در تن)، سرب (۴۳۷۱ گرم در تن) و روی (با بیشینه ۱/۱ درصد) است. برپایه بررسی سیال­های درگیر دوفازی (LV) در کانی کوارتز، کمینه دمای تشکیل کانی­سازی بین ۳۱۰ تا ۳۸۷ درجه سانتی­گراد بوده و از محلولی شامل نمک­های CaCl۲ و NaCl با درجه شوری بین ۱/۸ تا ۸/۱۵ درصد شکل گرفته­است. دو سیال هم­دما اما با شوری متفاوت در تشکیل کانی­سازی نقش داشته­اند. محلول کانه­دار با شوری بین ۱۴ تا ۱۶ درصد که خود برآمده از آمیختگی آب ماگمایی و آب جوی بوده، با سیال دیگری که دارای همین گستره دمایی اما شوری بسیار کمتر (بین ۸ تا ۹ درصد وزنی) است درآمیخته است. این کاهش دما می­تواند مهمترین عامل ته­نشست سولفیدها باشد. سنگ میزبان، کنترل ساختاری کانی­سازی، نوع دگرسانی و گسترش آن، دمای متوسط و شوری کم محلول کانه­دار و کانی­شناسی ساده منطقه زاوه مشابه کانسارهای رگه­ای گرمابی است.     

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله بلورشناسی و کانی شناسی ایران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian Journal of Crystallography and Mineralogy

Designed & Developed by : Yektaweb